خندیدن در دل هراس

از فرانتس کافکا نامه‌های زیادی به جا مانده که در پنج جلد منتشر شده‌اند. این نامه‌ها تصویری واقعی‌تر از اندیشه‌ها و نوع نگاه کافکا به زندگی و جهان پیرامونش به دست می‌دهد و به میانجی آنها می‌توانیم ببینیم که نویسنده‌ای با موقعیت کافکا، موقعیت در اقلیت بودن، در سال‌های پرتلاطم دهه‌های ابتدایی قرن بیستم چگونه زیسته است. ناصر غیاثی اخیرا بخشی از نامه‌های کافکا را در کتابی با عنوان «نامه‌ها به اوتلا و خانواده» توسط نشر نو به فارسی منتشر کرده است. این اثر نامه‌های کافکا خطاب به کوچک‌ترین خواهرش را در بر گرفته و شامل صدوبیست نامه است که او در طول یازده سال به نزدیک‌ترین خواهرش نوشته بود. در این کتاب ما فقط یک صدا، صدای کافکا، را می‌شنویم، چون پاسخ‌های دریافت‌کننده آنها در دست نیست. پیام حیدرقزوینی: از فرانتس کافکا نامه‌های زیادی به جا مانده که در پنج جلد منتشر شده‌اند. این نامه‌ها تصویری واقعی‌تر از اندیشه‌ها و نوع نگاه کافکا به زندگی و جهان پیرامونش به دست می‌دهد و به میانجی آنها می‌توانیم ببینیم که نویسنده‌ای با موقعیت کافکا، موقعیت در اقلیت بودن، در سال‌های پرتلاطم دهه‌های ابتدایی قرن بیستم چگونه زیسته است. ناصر غیاثی اخیرا بخشی از نامه‌های کافکا را در کتابی با عنوان «نامه‌ها به اوتلا و خانواده» توسط نشر نو به فارسی منتشر کرده است. این اثر نامه‌های کافکا خطاب به کوچک‌ترین خواهرش را در بر گرفته و شامل صدوبیست نامه است که او در طول یازده سال به نزدیک‌ترین خواهرش نوشته بود. در این کتاب ما فقط یک صدا، صدای کافکا، را می‌شنویم، چون پاسخ‌های دریافت‌کننده آنها در دست نیست. غیاثی پیش ‌از این «نامه‌های کافکا به پدر و مادر» را هم به فارسی برگردانده بود و همچنین «محاکمه دیگر: نامه‌های کافکا به فلیسه» اثر الیاس کانه‌تی را نیز ترجمه کرده بود. کانه‌تی در این کتاب به واسطه نامه‌های کافکا به فلیسه، هم به بررسی وجوه شخصیتی کافکا پرداخته و هم تأثیر رابطه او با فلیسه را در رمان «محاکمه» نشان داده است. به مناسبت انتشار کتاب «نامه‌ها به اوتلا و خانواده» با ناصر غیاثی درباره اهمیت و ویژگی‌های نامه‌های کافکا گفت‌وگو کرده‌ایم. در این گفت‌وگو همچنین درباره وضعیت ترجمه آثار کافکا به فارسی و تصویر کلیشه‌ای شکل‌گرفته از او صحبت کرده‌ایم. غیاثی در بخشی از صحبت‌هایش درباره کلیشه‌های مرسوم درباره کافکا می‌گوید: «تصویر کلیشه‌‫ای رایج از کافکا که او را عبوس و کم‫‌حرف و ناامید و گوشه‫‌گیر و... معرفی می‌کند، مختص ایران نیست، ظاهرا همه دنیا به آن مبتلا است. نخستین کسی که کوشید چنین تصویری از کافکا را جا بیندازد، کسی نبود جز دوست صمیمی و حامی کافکا یعنی ماکس برود که در عصر خودش نویسنده مطرحی بود... . تأکید برود به جنبه‫‌های تراژیک آثار کافکا، تصویر کافکای عبوس و کم‌حرف را تثبیت کرد. پایان جنگ جهانی دوم و یأسی که روشنفکران اروپا به‌ویژه روشنفکران فرانسوی از‌جمله کامو و سارتر دچارش بودند نیز به تثبیت‌شدن این کلیشه کمک رساند و از کافکا نویسنده‫‌ای ساخت‌ نماد بحران، پوچی و وحشت از مدرنیسم. در همین دوران بود که اعجوبه‌ای ایرانی به نام صادق هدایت که در جریان جریانات روشنفکری فرانسه بود، با کافکا آشنا شد و او را به ما معرفی کرد».