رئیس مجلس بار دیگر به سراغ ایده حکمرانی نو رفته و این بار گفته است: «مهمترین آسیب کشور ضعف در حکمرانی است و حکمرانی باید فرهنگپایه باشد». رئیس مجلس بار دیگر به سراغ ایده حکمرانی نو رفته و این بار گفته است: «مهمترین آسیب کشور ضعف در حکمرانی است و حکمرانی باید فرهنگپایه باشد». آنچه محمدباقر قالیباف سالهاست ذیل عنوان «حکمرانی نو» طرح میکند، بیش از آنکه یک نظریه منسجم یا چارچوبی اجرائی باشد، به مجموعهای از گزارهها، کلیدواژهها و ارجاعات تکرارشونده شباهت دارد؛ واژگانی که در بزنگاههای مختلف سیاسی، دانشگاهی یا انقلابی بازتعریف میشوند، بیآنکه به یک تعریف دقیق، قابل سنجش و پاسخگو تن دهند. تازهترین نمونه آن، سخنان رئیس مجلس در نشست با وزیر علوم و رؤسای دانشگاهها و سپس در مراسم تجلیل از پژوهشگران برتر مرکز پژوهشهای مجلس است؛ جایی که بار دیگر «ضعف حکمرانی» بهعنوان مهمترین آسیب کشور معرفی شد و «حکمرانی علمی» بهمثابه نسخه نجاتبخش بر صدر نشست. قالیباف در این مراسم با تأکید بر نقش پژوهش در تصمیمسازی، خواستار ایفای نقش مسئلهمحور و فرهنگپایه از سوی مرکز پژوهشها شد و سهگانه پژوهش، آموزش و فرهنگ را پایههای اصلی حل مسائل کشور دانست. سخن، از حیث کلیت، نه تازه است و نه محل مناقشه. کمتر سیاستمداری را میتوان یافت که با نقش علم و پژوهش در حکمرانی مخالفت کند. مسئله اما درست از همانجا آغاز میشود که این گزارههای کلی، ذیل عنوان «حکمرانی نو» قرار میگیرند؛ عنوانی که بیش از یک دهه است در ادبیات قالیباف حضور دارد، اما همچنان از تعریف مشخص، حدود مفهومی روشن و سازوکار اجرائی دقیق تهی است.