روزی چند بار می‌میریم

ماجرای انفجار در معدن طبس زندگی همه آنها را ویران کرد. از علیرضا کده‌ای، پسر جوانی که حالا روزی چند بار تجربه تشنج و‌ بی‌هوشی دارد تا مهدی علیزاده، پدری که نان‌آور خانه بود و حالا زیستش به تخت‌خواب و زندگی نیمه‌نباتی خلاصه شده است. اینها بخشی از رنجی است که قربانیان حادثه طبس و خانواده آنها از ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ تجربه می‌کنند؛ افرادی که برای کوچک‌ترین کارهای شخصی به استخدام پرستار شبانه‌روزی یا انتقال به مراکز نگهداری نیاز دارند، ولی امکان انجام آن را ندارند و مسئولان طبس و نهادهای دولتی هم به‌طور کل در برابر حمایت از این خانواده‌ها سکوت کرده‌اند. هر کدام از خانواده کارگران به شکلی پس از این فاجعه، دچار مصیبت شدند. ماجرای انفجار در معدن طبس زندگی همه آنها را ویران کرد. از علیرضا کده‌ای، پسر جوانی که حالا روزی چند بار تجربه تشنج و‌ بی‌هوشی دارد تا مهدی علیزاده، پدری که نان‌آور خانه بود و حالا زیستش به تخت‌خواب و زندگی نیمه‌نباتی خلاصه شده است. اینها بخشی از رنجی است که قربانیان حادثه طبس و خانواده آنها از ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ تجربه می‌کنند؛ افرادی که برای کوچک‌ترین کارهای شخصی به استخدام پرستار شبانه‌روزی یا انتقال به مراکز نگهداری نیاز دارند، ولی امکان انجام آن را ندارند و مسئولان طبس و نهادهای دولتی هم به‌طور کل در برابر حمایت از این خانواده‌ها سکوت کرده‌اند. هر کدام از خانواده کارگران به شکلی پس از این فاجعه، دچار مصیبت شدند. اما طبق گفته خانواده‌هایی که عزیزانشان دیگر درمان نمی‌شوند، در برابر فشار روانی برای مراقبت و نگهداری و درماندگی مالی، تأکید می‌کنند که: «با هر تشنج، فراموشی و درد عزیزمان روزی چند بار می‌میریم». با اینکه بارها درباره پرداخت دیه ۶۰ میلیاردی برای خانواده متوفیان گفته شده اما پرونده حمایت از این کارگران که حالا ازکارافتاده شده‌اند و نیاز به خدمات جدی درمانی و مالی دارند، همچنان باز مانده است. درخواست جدایی و مهریه از سوی همسر مصدوم