میخاییل باختین یکی از مشهورترین نظریهپردازان فلسفی و ادبی معاصر به شمار میرود که بخشی از آرا و نظریاتش تأثیر جریانسازی بر نظریه ادبی گذاشته است. او در ایران نیز چهرهای شناختهشده به شمار میرود و تعدادی از آثار مهمش به فارسی منتشر شدهاند. در میان آثار باختین کتاب «رابله و جهانش» در دورهای منتشر شد که او هنوز در غرب کاملا گمنام بود و و در زادگاهش روسیه نیز شهرت اصلیاش را به دست نیاورده بود. شرق: میخاییل باختین یکی از مشهورترین نظریهپردازان فلسفی و ادبی معاصر به شمار میرود که بخشی از آرا و نظریاتش تأثیر جریانسازی بر نظریه ادبی گذاشته است. او در ایران نیز چهرهای شناختهشده به شمار میرود و تعدادی از آثار مهمش به فارسی منتشر شدهاند. در میان آثار باختین کتاب «رابله و جهانش» در دورهای منتشر شد که او هنوز در غرب کاملا گمنام بود و و در زادگاهش روسیه نیز شهرت اصلیاش را به دست نیاورده بود. «رابله و جهانش» از آثاری است که در آغاز مغفول بود اما به مرور مورد توجه قرار گرفت و جایگاه واقعیاش را در میان آثار باختین به دست آورد. این کتاب اخیرا با ترجمه محمد سپاهی در نشر نی منتشر شده است. مترجم انگلیسی اثر در بخشی از مقدمهاش با اشاره به جایگاه باختین در نقد و نظریه ادبی، این پرسش را مطرح کرده که دلیل محبوبیت باختین چیست؟ او در پاسخ به این پرسش میگوید باید به آرای اساسی باختین درباره هنر، هستیشناسی هنر و البته زمینه این آرا رجوع کنیم: «باختین، تحت تأثیر حیات روشنفکری اوایل قرن بیستم، بر کارکرد ارتباطی هنر تأکید داشت. فرم در این برداشت از هنر نقشی فعال در بیان و انتقال یک نظام ارزش ایفا میکند و این کارکرد دقیقا از ماهیت ارتباط به عنوان تبادل پیامهای معنیدار ناشی میشود. با تکیه بر این دیدگاه نظری، باختین دوگانگی درونی نشانههای هنری را تصدیق و بر این اساس ادعا میکند که هر محتوایی فرمی دارد و فرم یا صورت هم وجودش را مدیون محتوایش است. به عبارت دیگر، فرم در هر ساختاری به منزله وجه خاصی از یک پیام عمل میکند».