سمفونی خاموش

حسینعلی ذابحی در تاریخ هنر معاصر ایران به‌عنوان استاد «بیانگری تلخ» شناخته می‌شود. او نقاشی است که زیبایی را در هارمونی‌های کلاسیک نمی‌جوید، بلکه زیبایی‌شناسی او در «صداقت بی‌پردگی» نهفته است. او زشتی‌ها، تناقضات و دردهای پنهان انسان معاصر ایرانی را با قلمی آزاد و جسور به تصویر می‌کشد و از این جهت، جایگاهی یگانه و کمتر تقلیدشده در هنر ایران دارد. او را نقاش «طنز تلخ» می‌نامند. در تاریخ نقاشی معاصر ایران، کمتر کسی مانند او توانسته مرز بین تراژدی و کمدی را محو کند. آدم‌های نقاشی‌های او اغلب حالتی کاریکاتورگونه دارند؛ محمدرضا شاهرخی‌نژاد: حسینعلی ذابحی در تاریخ هنر معاصر ایران به‌عنوان استاد «بیانگری تلخ» شناخته می‌شود. او نقاشی است که زیبایی را در هارمونی‌های کلاسیک نمی‌جوید، بلکه زیبایی‌شناسی او در «صداقت بی‌پردگی» نهفته است. او زشتی‌ها، تناقضات و دردهای پنهان انسان معاصر ایرانی را با قلمی آزاد و جسور به تصویر می‌کشد و از این جهت، جایگاهی یگانه و کمتر تقلیدشده در هنر ایران دارد. او را نقاش «طنز تلخ» می‌نامند. در تاریخ نقاشی معاصر ایران، کمتر کسی مانند او توانسته مرز بین تراژدی و کمدی را محو کند. آدم‌های نقاشی‌های او اغلب حالتی کاریکاتورگونه دارند؛ گاهی دلقک‌هایی غمگین‌اند و گاهی صاحب‌منصبانی که نقاب از چهره‌شان افتاده است. این نگاه انتقادی، او را به جریان «هنر متعهد اجتماعی» نزدیک می‌کند، اما نه با شعارهای سیاسی مستقیم، بلکه با نقد روان‌شناختی و اخلاقی جامعه. گفت‌وگو را با حضور دلقک شروع کنیم که به شکل‌های گوناگون در آثارتان تکرار می‌شود و آرام‌‌ آرام چهره‌ها را دربر می‌گیرد.