جنجالها و نویدهای هوش مصنوعی، نوعی سردرگمی و عدم قطعیت درباره آینده بشر ایجاد کرده است. آیا میتوانیم به هوش مصنوعی اعتماد کنیم؟ آیا هوش مصنوعی مشاغل ما را از ما خواهد گرفت؟ آیا یک برنامه مبتنی بر هوش مصنوعی، امنیت دارد؟ شرایط کنونی هوش مصنوعی و پارادکسهای اجتماعی آن، میتواند توسط مورخی در آینده این گونه توصیف شود: «بهترین روزها بود و بدترین ایام؛ دوران خرد بود و زمانه نادانی؛ عصر ایمان بود و فصل بیاعتقادی؛ هنگامه روشنایی بود و موسم تاریکی؛ بهار امید بود و زمستان یاس و ناامیدی؛ همه چیز پیش روی ما بود؛ هیچ چیز پیش روی ما نبود؛ همه ما مستقیماً به بهشت میرفتیم؛ همه ما مستقیماً به سمت دیگری میرفتیم.» این جملات برای شما آشنا نیست؟ اینها جملات آغازین رمان «داستان دو شهر» است که چارلز دیکنز در سال 1859 به رشته تحریر درآورد. جنجالها و نویدهای هوش مصنوعی، نوعی سردرگمی و عدم قطعیت درباره آینده بشر ایجاد کرده است. آیا میتوانیم به هوش مصنوعی اعتماد کنیم؟ آیا هوش مصنوعی مشاغل ما را از ما خواهد گرفت؟ آیا یک برنامه مبتنی بر هوش مصنوعی، امنیت دارد؟ آیا باید در شرکتهای هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنیم؟ آیا باید شرکت نوپایی را در حوزه هوش مصنوعی تاسیس کرد؟ آیا هوش مصنوعی باعث افزایش جرائم سایبری خواهد شد؟ آیا هوش مصنوعی قدرت ما را در شناخت حقیقت کاهش خواهد داد؟ آیا هوش مصنوعی سرنوشت بشریت را به خطر خواهد انداخت؟ آیا سازمانهای تبهکار یا مستبدان تمامیتخواه از هوش مصنوعی برای در دست گرفتن قدرت استفاده خواهند کرد؟ آیا هوش مصنوعی نیازمند تنظیمگری است؟ خلاصه اینکه، آینده چه ارمغانی برای ما خواهد آورد؟