قهوه‌خوری در بازار اتیوپی

بعد از خروج از شهر کوچک ولی سرزنده جینکا در جنوب اتیوپی، مردمان بسیاری را می‌بینیم که دام‌شان را جلو انداخته‌اند و همه به یک سو روانه‌اند: بازار هفتگی قبایل در آبادی بعدی به نام کیافر. بازاری که در آن قبایل اطراف گرد می‌آیند و محصولات خود را عرضه می‌کنند؛ محصولاتی نظیر تنباکو و قهوه، ظروف پلاستیکی، دمپایی، پارچه‌ و ابزارهای ساده. خرید و فروش با پول یا تهاتر کالا و دام انجام می‌شود. ‌میثم هدایت، جهانگرد: بعد از خروج از شهر کوچک ولی سرزنده جینکا در جنوب اتیوپی، مردمان بسیاری را می‌بینیم که دام‌شان را جلو انداخته‌اند و همه به یک سو روانه‌اند: بازار هفتگی قبایل در آبادی بعدی به نام کیافر. بازاری که در آن قبایل اطراف گرد می‌آیند و محصولات خود را عرضه می‌کنند؛ محصولاتی نظیر تنباکو و قهوه، ظروف پلاستیکی، دمپایی، پارچه‌ و ابزارهای ساده. خرید و فروش با پول یا تهاتر کالا و دام انجام می‌شود. قسمت مورد علاقه من راسته قهوه است. اتیوپی ادعا دارد مهد قهوه است. در افسانه‌هایشان آمده که نخستین‌بار، بیش از هزار سال پیش، چوپانی از این کشور قهوه را کشف کرده است. چوپان می‌دیده که بزهایش با خوردن دانه‌های قهوه سرخوش می‌شوند و این‌گونه به تأثیرات آن پی می‌برد. در اینجا پوسته دور دانه قهوه و برگ‌های آن را هم دم می‌کنند و می‌نوشند. فراوری قهوه هم بسیار ابتدایی و سنتی است. در راسته قهوه‌فروشان، می‌بینم از جایی دود سفید غلیظی بلند می‌شود. خانم مسنی دارد روی زغال‌دان کوچکی دانه‌های قهوه را بو می‌دهد. دانه‌های رُست‌شده را در ظرف دیگری می‌کوبد و داخل قوری لوله‌بلندی‌ که بی‌شباهت به گداجوش نیست، می‌ریزد تا 10‌دقیقه‌ای روی حرارت کم دم بکشد. سرو‌کردن قهوه هم دیدن دارد. خانم قهوه‌فروش فنجان‌های کوچکی جلوی من و لیدرم بین قبایل‌‌ که اسمش کاچه است، می‌گذارد و شروع به ریختن قهوه می‌کند. به‌ تدریج دستش را تا آنجا که می‌شود بالا می‌برد. قطرات سیاه قهوه به اطراف شتک می‌شوند و قهوه از لبه فنجان سرازیر می‌شود. با نگاهم به او می‌گویم این دیگر چه وضعی است؟ شاید هم دستش لرزیده. به همین منوال برای کاچه هم قهوه می‌ریزد و با نگاهش گویی به من می‌گوید یک عمر اشتباه قهوه ریخته‌ام. متوجه می‌شوم این روش سرو‌کردن سنتی‌شان است. اولین جرعه را که می‌نوشم چهره‌ام در‌هم می‌شود؛ تلخ‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کردم. کاچه با خنده شکر فراوانی داخل فنجان پر از کف و حبابش می‌ریزد و می‌گوید دور بعدی راحت‌تر است. متوجه می‌شوم به همان قوری لوله‌بلند مقداری آب اضافه می‌کنند و سه بار برای میهمان قهوه می‌ریزند. کنار‌کشیدن قبل از سه دور، بی‌احترامی به میزبان محسوب می‌شود، مگر اینکه میهمان عذر موجهی داشته باشد. دور دوم غلظت قهوه کمتر است و بدون تنگ‌شدن چشمان و عبوس‌شدن چهره طی می‌شود. دور سوم‌ که برکت نام دارد، چیزی در حد آمریکانو و باب دلم است.