خاطرات ناصرالدین‌شاه: از بس کربلا عرضه‌چی، گدا، قال‌مقال دارد، آدم بیزار می‌شود

امروز عرب‌ها ریخته بودند سر پیش‌خانه، دو فراش را زده بودند، چادر گلدوزی والده شاه را پاره کرده برده بودند.