خاطرات ناصرالدینشاه: یهودیهای پدرسوخته در کربلا دو میخانه باز کرده بودند، مشیرالدوله همه را خراب کرده
اغلب بارها امشب میرود. قالمقال غریبی بود. بار صندوقخانه جواهرات و غیره، آبدارخانه، همه متفرقه نصف شب راه افتادند. متصل صدای تفنگ میآمد که اهل اردو میانداختند، معرکه غریبی بود