در عکسی برفی از ایستگاه هفت توچال، تهران را که نگاه میکنی زیر تودههای فشردهای از ابر پنهان است، درحالیکه همین دو هفته پیش در چنین عکسهایی تهران در میان دود و گردوغبار گم شده بود. در عکسی برفی از ایستگاه هفت توچال، تهران را که نگاه میکنی زیر تودههای فشردهای از ابر پنهان است، درحالیکه همین دو هفته پیش در چنین عکسهایی تهران در میان دود و گردوغبار گم شده بود. شمال شهر تهران برف باریده است. کوهها پس از ماهها با رنگ سفید میدرخشند. برف و باران درست زمانی به ایران رسیده است که خشکسالی داشت جان به لبمان میکرد و سدهای تأمینکننده آب شهرهای بزرگ تهران، مشهد و... میخشکیدند. حالا یکی از خبرگزاریها تیتر «توفان نوح» را زده است. از چند هفته پیش مدلهای هواشناسی نشانههایی از برف و باران در سراسر ایران را در خود داشتند و هواشناسان اینستاگرامی با شور و شوق مخصوصشان مژده میدادند که ایران زیر برف دفن خواهد شد. پیشبینیهای اغراقآمیز آنان رخ نداد، اما باران و برف سراسر ایران را کموبیش در بر گرفت و نهتنها چهره دشت، صحرا، جنگل، کوه، روستا و شهرها را عوض کرد، بلکه شبکههای اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار داد. باران سیلوار در کیش بیش از همه در شبکههای اجتماعی بازتاب داشت؛ زیرا همین چندیپیش خشکسالی و نیامدن برف و باران در سخنان برخی مقامات روحانی به بیحجابی نسبت داده شده بود و همزمان نقدهای تند و تیزی علیه ماراتن کیش به خاطر بیحجابی مطرح شده بود. این تناقض به شوخیهای گستردهای در شبکههای اجتماعی منجر شده است. اما تصویر برف و باران در شبکههای اجتماعی به چنین واکنشهایی خلاصه نمیشود. درحالیکه در خبرهای رسمی از تلفات سیل و راهبندانها و آسیبهای برف و باران سنگین هم خبرهایی منتشر شده، شبکههای اجتماعی را موجی از شادی در بر گرفته است. این در حالی است که مدتهاست شبکههای اجتماعی فارسیزبان بیش از آنکه پیامآور شادی باشند، تصویری تیره و تار و گاه حتی خشونتبار از زندگی را ارائه میدهند.