به گواه شواهد بیشمار تاریخی، «ناکارآمدی مدیریت سیاسی، سوخت تحولات (دگرگونیهای) بنیادی و اجتنابناپذیر سیاسی است». خطای مشترک همه صاحبمنصبان ناکام و ملحقشده به آرشیو تاریخ سیاسی، بیتوجهی به این قاعده است که «بودن و تداوم پدیدهها، امور و شرایط، نه امری ارادی، بلکه مستلزم برخی پیشنیازها، ملزومات و شروط است. این امری پنهانی نیست که شرایط اجتماعی و سیاسی نهتنها بسیار پرچالش، بلکه روندی پر ابهام، بدون چشمانداز و پرمخاطرهای را طی میکند کورش الماسی: به گواه شواهد بیشمار تاریخی، «ناکارآمدی مدیریت سیاسی، سوخت تحولات (دگرگونیهای) بنیادی و اجتنابناپذیر سیاسی است». خطای مشترک همه صاحبمنصبان ناکام و ملحقشده به آرشیو تاریخ سیاسی، بیتوجهی به این قاعده است که «بودن و تداوم پدیدهها، امور و شرایط، نه امری ارادی، بلکه مستلزم برخی پیشنیازها، ملزومات و شروط است. این امری پنهانی نیست که شرایط اجتماعی و سیاسی نهتنها بسیار پرچالش، بلکه روندی پر ابهام، بدون چشمانداز و پرمخاطرهای را طی میکند. یک قاعده در روانشناسی تربیت کودک هست که معتقد است اگر به هر دلیل والدین نتوانند کودکان خود را تربیت کنند، جامعه کودکان را تربیت خواهد کرد. اگر شرایط پرچالش اجتماعی و سیاسی را مبتنی بر قاعده تربیت کودکان، درک کنیم، آنگاه میتوان ادعا کرد که اگر به هر دلیل نیروها و نخبگان بومی (ملی) نتوانند شرایط پرچالش اجتماعی و سیاسی را مدیریت و حلوفصل کنند، به طور اجتنابناپذیری، بیگانگان (غربی و شرقی) امور و شرایط ملی را در راستای منافع خود مدیریت و هدایت خواهند کرد. با این مقدمه به پرسش همیشگی میرسیم که چه باید کرد؟ کاربردیترین و منطقیترین پاسخ این است که «اهداف مدیریت کلان، در عرصههای گوناگون روابط خارجه، اقتصادی، آموزش و پروش، فرهنگی و... باید برای همگان آشکار، قابل درک، معقول، منطقی و مهمتر از همه مورد پذیرش باشد». تلاش این موجز تأکید بر و تبیین این نکته است که «شفافیت اهداف سیاسی» در همه سطوح رسمی و غیررسمی کمهزینه، پایدار و کاربردیترین امکان مدیریت شرایط پرچالش اجتماعی و سیاسی است. ضرورت شفافیت اهداف دولت در عرصههای گوناگون کدام است؟ زمانی که اهداف مدیریت کلان سیاسی شفاف و قابل درک باشند، میتوان براساس دستاوردهای عینی، ملموس و قابل ارزیابی؛ کارگزاران، نهادها و موانع و عوامل گوناگون تحققنیافتن و ناکامی اهداف مدنظر را تشخیص داد. اینکه در مرحله بعد میتوان براساس تشخیص موانع و عوامل ناکارآمدی و ناکامی مدیریت در تحقق اهداف سیاسی، به تدبیر راهکارها، طرحها و «راهبردهای ملی، علمی و کمهزینه» مبادرت کرد. دهههاست که کارشناسان دلسوز، منفعتطلبان، فعالان اجتماعی و سیاسی و... در عرصههای گوناگون به گفتوگو، جدل، نقد شرایط گوناگون اجتماعی و شخصیتها و... مشغول هستند. اما با وجود اینهمه فعالیت دلسوزانه، سوداگرانه متوهمانه، سادهلوحانه و... شرایط شهروندان هر روز دشوارتر از دیروز میشود. به عبارتی، منافع کشور پیوسته تضعیف شده است. بیشک این خطوط نیز از نقدهای دلسوزانه، مغرضانه و... مصون نخواهد بود. با اجازه همه بزرگان و دلسوزان صادق میهن، یک تبیین شفاف و کاربردی بدون هیچگونه سوگیری و «حتی قابل فهم برای میوهفروش سر کوچه»، از وضعیت پرچالش و بدون چشمانداز اجتماعی، ارائه میشود.