هیچکاک از زبان همسرش: شوهرم ترسوترین مرد جهان است/ هرگز لبخند او را ندیده‌ام

آن شب بدترین ساعات زندگی من و او بود. من و او بدون هدف در خیابان‌ها مثل دیوانه‌ها پرسه می‌زدیم تا این‌که بالاخره «هیچ» به ساعتش نگاه کرد، نفس راحتی کشید و گفت: «سه دقیقه پیش نمایش فیلم تمام شده است. حالا بیا به آن‌جا برویم.»