در منطق معارف دینی، فقر صرفاً کمبود پول نیست؛ بلکه وضعیتی است که قدرت انتخاب اخلاقی را محدود میکند، زبان مطالبهگری را میبندد، کرامت انسانی را تهدید میکند و زمینه لغزشهای فردی و جمعی را فراهم میآورد. از همین روست که فقر در ادبیات دینی بهعنوان وضعیتی مرزی معرفی میشود که اگر درمان نشود، میتواند به سستی ایمان، بیاعتمادی اجتماعی و حتی فروپاشی هنجارها بینجامد.