آن زائر فروتن وادی ادبیات و حقوق

چه خوش است در کتابفروشی‌ها پرسه‌زدن: ساعتی در میان کتاب‌ها به‌ سر بردن، کتابی را برداشتن و آن را بَرانداز‌کردن، صفحاتی از آن را ورق‌زدن و قیمتش را با وسع خود سنجیدن و آن‌گاه آن را با شوق خریدن، تنها به این امید که صاعقه‌ای باشد و بر ذهن فرود آید.1 در این کار، که با قیمت پیوسته فزاینده کتاب و دشوار‌شدن گذران زندگی روزمره در زمان ما حکم شهوتی گناه‌آلود را پیدا کرده است، گاه لذتی هست که همیشه دست نمی‌دهد: لذت «کشف‌کردن». نیچه داستایفسکی را، همان منبع الهامی را که سخت دل‌بسته‌اش بود، در یک کتابفروشی کشف کرد. مهدی جوادی: هلاک ما به بیابان عشق خواهد بود