فلج‌سازی راهبردی ایران

این مقاله، تحلیلی کل‌نگر از مخاطرات راهبردی، عملیاتی و ژئوپلیتیکی نهفته در فرض اعمال محدودیت ۵۰۰‌کیلومتری، بر برد سامانه‌های بالستیک/ پرتابیک ایران ارائه می‌دهد. با اتکا بر دکترین تاریخی‌-‌امنیتی ایران، چشم‌انداز پرتنش نظامی خاورمیانه‌ و نیز اصول نظریه بازدارندگی مدرن، مطالعه نویسندگان نشان می‌دهد چنین سقفی به‌طور بحرانی و خطرآفرین امنیت ملی ایران را تضعیف می‌کند. از رهگذر تحمیل بازطراحی پرهزینه دکترین، حذف عمق راهبردی و افزایش آسیب‌پذیری در برابر ضربات پیش‌دستانه گوشه‌ای از پیامدها‌ست. فریدون علی‌مازندرانی‌ . حسن فتاحی‌ . مصطفی روستایی: این مقاله، تحلیلی کل‌نگر از مخاطرات راهبردی، عملیاتی و ژئوپلیتیکی نهفته در فرض اعمال محدودیت ۵۰۰‌کیلومتری، بر برد سامانه‌های بالستیک/ پرتابیک ایران ارائه می‌دهد. با اتکا بر دکترین تاریخی‌-‌امنیتی ایران، چشم‌انداز پرتنش نظامی خاورمیانه‌ و نیز اصول نظریه بازدارندگی مدرن، مطالعه نویسندگان نشان می‌دهد چنین سقفی به‌طور بحرانی و خطرآفرین امنیت ملی ایران را تضعیف می‌کند. از رهگذر تحمیل بازطراحی پرهزینه دکترین، حذف عمق راهبردی و افزایش آسیب‌پذیری در برابر ضربات پیش‌دستانه گوشه‌ای از پیامدها‌ست. فراتر از کاهش فوری کارآمدی عملیاتی آفندی و پدافندی ایران، این مقاله به پیامدهای گسترده‌تر در پویایی‌های قدرت منطقه‌ای، چالش‌های هنجاری در حقوق بین‌الملل و بدیل‌های دیپلماتیک ممکن می‌پردازد. افزون بر این، انگیزه‌های آشکار و نهان پشت مطالبه ایالات متحده را رمزگشایی می‌کند. این مقاله تصریح می‌کند و نشان می‌دهد که تمکین از این خواسته‌ یعنی کاهش برد پروازی موشک‌های ایرانی، خطای راهبردی عمیقی خواهد بود که ظرفیت بازدارندگی حاکم بر وضع کنونی ایران را فرسایش می‌دهد، بی‌آنکه به ریشه‌های بی‌ثباتی منطقه‌ای بپردازد. نکته‌ای که مایلیم بر آن تأکید کنیم، این است که نویسندگان این مقاله، راهبردشان مبتنی بر سه اصل «حاکمیت منافع ملی»، «خدشه‌ناپذیری یکپارچگی سرزمینی/ تمامیت ارضی» و «حفظ اصل بازدارندگی مستقل از نوع حاکمیت» است.