میخواهم از جایگاه یک جامعهشناس، که اتفاقا از سنین نوجوانی با زبان طراحیشده و بینالمللی اسپرانتو آشناست و تجربه نوشتن، شعرگفتن و ارتباطات متنوع بینالمللی با استفاده از این زبان را داراست و به مناسبت برگزاری همایشی درباره زبان اسپرانتو در فرهنگسرای ارسباران، درباره موضوعی بنویسم که در عمق خود حامل یکی از بنیادینترین سازوکارهای ایجاد صلح در جهان معاصر است: میخواهم از جایگاه یک جامعهشناس، که اتفاقا از سنین نوجوانی با زبان طراحیشده و بینالمللی اسپرانتو آشناست و تجربه نوشتن، شعرگفتن و ارتباطات متنوع بینالمللی با استفاده از این زبان را داراست و به مناسبت برگزاری همایشی درباره زبان اسپرانتو در فرهنگسرای ارسباران، درباره موضوعی بنویسم که در عمق خود حامل یکی از بنیادینترین سازوکارهای ایجاد صلح در جهان معاصر است: نقش زبان بینالمللی اسپرانتو در گسترش عدالتجویی، رفع تبعیض، همدلی و کاهش سوءتفاهم میان شهروندان جوامع. مدتهاست که میدانیم زبان نهفقط ابزار ارتباط، بلکه سازنده هویت، معنا و رابطه اجتماعی است. بسیاری از بحرانهای جهانی، تعارضات قومی و حتی سوءبرداشتهای دیپلماتیک، ریشه در نبود زبان مشترک یا نابرابری زبانی دارد. از منظر جامعهشناسی زبان، وقتی یک زبان ملی یا قدرتمند به عنوان وسیله ارتباط بینالمللی تحمیل میشود، همواره نوعی عدم توازن نمادین و ساختاری به وجود میآید. گویشوران آن زبان، ناخواسته در موضع قدرت قرار میگیرند و دیگران در وضعیتی کمبرخوردار. این تفاوت میتواند به احساس تبعیض، نابرابری فرهنگی و بیعدالتی ارتباطی بینجامد. در این میان، اسپرانتو یک تجربه متفاوت ارائه میدهد؛ تجربهای برخاسته از ایده برابریخواهانه.