تردیدی وجود ندارد که در ایران باید نوسازی سیاسی صورت گیرد: «خواه از طریق بازبینی معیارها و ارزشها خواه از طریق خطمشی و اهداف. تجربه تاریخی ایران نشان داده مردم به ندرت تمایل به تغییرات انقلابی دارند و ترجیح میدهند نوسازی سیاسی به شکلی آرام، از طریق گفتوگو و مسالمتآمیز پیش برود. تردیدی وجود ندارد که در ایران باید نوسازی سیاسی صورت گیرد: «خواه از طریق بازبینی معیارها و ارزشها خواه از طریق خطمشی و اهداف. تجربه تاریخی ایران نشان داده مردم به ندرت تمایل به تغییرات انقلابی دارند و ترجیح میدهند نوسازی سیاسی به شکلی آرام، از طریق گفتوگو و مسالمتآمیز پیش برود. این تمایل به نوسازی سیاسی در طول تاریخ ایران نادیده گرفته شده و دست آخر به مرحله انقلابی رسیده است. اغلب کسانی که در پیش از انقلاب فعالیت سیاسی و چریکی داشتهاند، بیش از هر چیز بر این نکته تأکید میکنند و باور دارند اگر پهلوی اول صدای مردم را بهموقع میشنید و اندکی نظم در بینظمی وضعیت به وجود میآورد، انقلاب نمیشد. نکته اساسی در همین اندکی نظم نهفته است. همه دولتهایی که در وضعیت بحرانی به سر میبرند، برای اینکه ساختار کشور فرو نپاشد، به همین اندکی نظم نیاز دارند. در وضعیتهایی که آشوبناک هستند اما فروپاشی رخ نمیدهد، همین اندکی نظم است که دولت و جامعه را سر پا نگاه میدارد. دولت ایران هم به همین صورت سر پا ایستاده است و همچنان در لحظات بحرانی به راه خود ادامه میدهد. آنچه بسیاری بر آن باور دارند حتی اگر دلیلی برای اثبات آن نداشته باشند، این است که گویا دستی نامرئی کشور را اداره میکند؛ وگرنه با این وضعیت خیلی پیش از این دستگاه دولت باید از کار بازمیماند. این دست نامرئی نهتنها متافیزیکی نیست بلکه کاملا مادی است. این دست نامرئی که ساختار دولتها را تاکنون حفظ کرده و نگذاشته کار تمام شود همین اندکی نظم در بینظمی است.