توسعه؛ حق‌الناس اکبر

در فقه اسلامی، حقوق به ‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند: (1) حق‌الله: حقوقی که ناظر به رابطه انسان با خداست مثل نماز و روزه؛ (2) حق‌الناس: حقوقی که ناظر به رابطه انسان با انسان‌هاست و تجاوز به آن، بدون رضایت صاحب حق، حتی با توبه هم به‌ طور کامل جبران نمی‌شود، مگر اینکه حق به صاحبش بازگردد، مثل مال، جان، آبرو، رأی، عدالت، سعادت و در نهایت «توسعه». در فقه اسلامی، حقوق به ‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند: (1) حق‌الله: حقوقی که ناظر به رابطه انسان با خداست مثل نماز و روزه؛ (2) حق‌الناس: حقوقی که ناظر به رابطه انسان با انسان‌هاست و تجاوز به آن، بدون رضایت صاحب حق، حتی با توبه هم به‌ طور کامل جبران نمی‌شود، مگر اینکه حق به صاحبش بازگردد، مثل مال، جان، آبرو، رأی، عدالت، سعادت و در نهایت «توسعه». شاید خیلی این تعبیر گوش‌آشنا نباشد، ولی «توسعه» هم در کنار حقوق دیگری که حکومت‌های دینی خود را به اجرای آن در برابر مردم ملتزم می‌دانند (مانند نیل به «سعادت» جامعه از طریق دعوت عمومی به تقوا و رعایت حدود الهی)، یکی از اصلی‌ترین، مهم‌ترین و غایی‌ترین حقوقی است که بر ذمه حاکمان و دولت‌ها قرار دارد: شاید هم حق‌الناس اکبر. موضوعی که هنوز در ایران نه نظام حکمرانی خود را ملتزم به تحقق کامل آن می‌داند و نه قاطبه مردم گرفتار در مشکلات معیشتی و سقوط‌کرده در مرداب روزمرگی‌ها نسبت به آن مطالبه جدی دارند. درواقع در ایران نظام حکمرانی خود را بیشتر مأمور به هدایت جامعه به «سعادت» می‌داند ولی الزاما مکلف به تحقق «توسعه» نه. این در حالی است که در صورت فهم دقیق و جامع نسبت میان این دوم مفهوم، باید دانست که «توسعه» بدون «سعادت» تحقق‌پذیر بوده ولی «سعادت» بدون «توسعه» امری محال است. توسعه شرط لازم سعادت جمعی است، هرچند شرط کافی نیست. سعادت بدون توسعه، بیشتر به یک «موعظه اخلاقی» می‌ماند.