تحولات اخیر نشان میدهد که دونالد ترامپ همچنان راهبرد فشار حداکثری علیه دولت نیکلاس مادورو را بهعنوان یکی از محورهای سیاست خارجی خود دنبال میکند و هدف اصلی، تضعیف ونزوئلا بهعنوان یک بازیگر مستقل در بازار انرژی است. در صورت تشدید این روند و کاهش استقلال تصمیمگیری کاراکاس، ایالات متحده میتواند نقش پررنگتری در مدیریت عرضه نفت سنگین و تنظیم توازن بازار جهانی نفت ایفا کند. آیزاک سعیدیان. تحلیلگر اقتصادی: تحولات اخیر نشان میدهد که دونالد ترامپ همچنان راهبرد فشار حداکثری علیه دولت نیکلاس مادورو را بهعنوان یکی از محورهای سیاست خارجی خود دنبال میکند و هدف اصلی، تضعیف ونزوئلا بهعنوان یک بازیگر مستقل در بازار انرژی است. در صورت تشدید این روند و کاهش استقلال تصمیمگیری کاراکاس، ایالات متحده میتواند نقش پررنگتری در مدیریت عرضه نفت سنگین و تنظیم توازن بازار جهانی نفت ایفا کند. از منظر اقتصاد ایران، این تحول میتواند پیامدهای منفی قابلتوجهی به همراه داشته باشد. ونزوئلا و ایران، هر دو، در سالهای اخیر در شرایط تحریمی، در یک جبهه مشترک نفتی و ژئوپلیتیکی قرار داشتهاند و تضعیف یکی از این بازیگران، عملا موقعیت چانهزنی دیگری را نیز تضعیف میکند. کاهش قدرت ونزوئلا به معنای کاهش تعداد بازیگران مستقل و همسو در برابر سیاستهای انرژیمحور آمریکا است؛ موضوعی که دست واشنگتن را برای اعمال فشار بیشتر بر بازار و قیمتها بازتر میکند. در چنین شرایطی، توان ایران برای استفاده از نفت بهعنوان اهرم اقتصادی و سیاسی محدودتر میشود. افزایش نفوذ آمریکا بر عرضه نفت سنگین، میتواند رقابتپذیری نفت ایران را در بازارهای غیررسمی و خاکستری کاهش داده و مسیرهای دورزدن تحریمها را پرهزینهتر و پرریسکتر کند. این مسئله به طور مستقیم بر درآمدهای ارزی کشور، تراز حساب جاری و ثبات بازار ارز اثرگذار خواهد بود. در سطح کلانتر، فشار مضاعف بر درآمدهای نفتی، انعطافپذیری سیاستگذار اقتصادی در ایران را کاهش میدهد؛ بهویژه در حوزههایی مانند تأمین کسری بودجه، مدیریت نقدینگی و کنترل تورم. به بیان دیگر، هرگونه افزایش تسلط آمریکا بر بازار نفت، نهتنها یک تهدید انرژی، بلکه ریسکی ساختاری برای ثبات اقتصاد کلان ایران محسوب میشود که میتواند اثرات آن با وقفه زمانی در بازار ارز، تورم و رشد اقتصادی نمایان شود.