گزارشها مبنی بر انتصاب جف لاندری، فرماندار لوئیزیانا، به سمت «فرستاده ویژه آمریکا در گرینلند» توسط دونالد ترامپ، حلقه جدید و چشمگیری از تلاشهای دیرینه واشنگتن برای تثبیت نفوذ خود در بزرگترین جزیره جهان است. این انتصاب که با تأکید مجدد ترامپ بر اهمیت راهبردی و منابع غنی گرینلند همراه بود، صرفا یک تغییر اداری ساده نیست، بلکه بخشی از یک راهبرد ژئوپلیتیک کلان و ریشهدار است که ریشه در تاریخ، جغرافیا و نظریههای نظامی دارد. برای درک ابعاد این اقدام، باید آن را در چارچوبی وسیعتر، از تاریخچه حضور نظامی آمریکا تا رقابتهای کنونی قدرتهای بزرگ، تحلیل کرد. احمد رشیدینژاد-پژوهشگر ژئوپلیتیک: گزارشها مبنی بر انتصاب جف لاندری، فرماندار لوئیزیانا، به سمت «فرستاده ویژه آمریکا در گرینلند» توسط دونالد ترامپ، حلقه جدید و چشمگیری از تلاشهای دیرینه واشنگتن برای تثبیت نفوذ خود در بزرگترین جزیره جهان است. این انتصاب که با تأکید مجدد ترامپ بر اهمیت راهبردی و منابع غنی گرینلند همراه بود، صرفا یک تغییر اداری ساده نیست، بلکه بخشی از یک راهبرد ژئوپلیتیک کلان و ریشهدار است که ریشه در تاریخ، جغرافیا و نظریههای نظامی دارد. برای درک ابعاد این اقدام، باید آن را در چارچوبی وسیعتر، از تاریخچه حضور نظامی آمریکا تا رقابتهای کنونی قدرتهای بزرگ، تحلیل کرد. گرینلند که همچنان بخشی از قلمرو پادشاهی دانمارک محسوب میشود، پس از گذر از وضعیت مستعمرهای، در سال ۲۰۰۹ به خودمختاری نسبی رسید. با این حال، پیوند امنیتی آن با آمریکا بهطور مشخص از سال ۱۹۵۱ و با امضای پیمان دفاعی میان واشنگتن و کپنهاگ شکل گرفت. بر پایه این پیمان، آمریکا مسئولیت حفاظت از این جزیره را بر عهده گرفت و در اوج جنگ سرد، حضور نظامی چشمگیری با هزاران سرباز و دهها پایگاه در آن برقرار کرد. اگرچه این حضور امروز به حداقل رسیده، اما حق قانونی واشنگتن برای استقرار مجدد نیرو، همچنان پابرجاست؛ حقی که مقامات دانمارکی اخیرا و در واکنش به ادعاهای الحاقخواهانه ترامپ، بهطور ضمنی به آن اشاره کردهاند. این واکنش نشان میدهد که کپنهاگ و حکومت محلی گرینلند، با آگاهی از طمع آمریکا، تلاش میکنند با پیشنهاد تقویت همکاریهای دفاعی موجود، مانع از تصرف کامل یا تغییر وضعیت حاکمیتی این سرزمین شوند. بنابراین، انتصاب یک فرستاده ویژه را باید در این بافتار سیاسی-نظامی حساس بررسی کرد.