استراتژی «خروج مولد» باعث شده تا پوستهای سخت و مقاوم از روابط اجتماعی شکل بگیرد که در آن، مردم به یکدیگر بیش از نهادها اعتماد دارند. مردمی که حتی میتوانند همدیگر را نشناسند. هیچ تشکیلات سازمانیافتهای نداشته باشند. از همان اسمبلیها و گروههای خرد غیر رسمی تشکیل شده باشند. تحلیل پدیدههای مشاهده شده در این روزها نشان میدهد که جامعه ایران نه منفعل است و نه ناامید؛ بلکه به شدت «مشغول به کار» است. او در حال ساختن زیرساختهای یک زندگی متعارف در فضاهای خالی و شکافهای قدرت است. این همان «خروج» رهاییبخشی است که هارت و نگری نوید میدادند؛ خروج از زمین بازیِ قدرت برای ساختنِ زمینی که در آن «زندگی» حرف اول را میزند.