نظام آموزشی و ملغمه‌ای از چیزها

از نظام آموزشی چه می‌خواهیم و چه مسئولیتی از آن طلب می‌کنیم؟ گروهی گمان می‌کنند علم، ایدئولوژی طبقه حاکم است و در خدمت بازتولید شرایط نابرابر. پس برای مبارزه با نابرابری‌ها در نظام آموزشی در درجه اول نباید به دنبال این بود که علم و دانش را به دانش‌آموزان و دانشجویان انتقال داد. از نظام آموزشی چه می‌خواهیم و چه مسئولیتی از آن طلب می‌کنیم؟ گروهی گمان می‌کنند علم، ایدئولوژی طبقه حاکم است و در خدمت بازتولید شرایط نابرابر. پس برای مبارزه با نابرابری‌ها در نظام آموزشی در درجه اول نباید به دنبال این بود که علم و دانش را به دانش‌آموزان و دانشجویان انتقال داد. گروهی معتقدند نقش معلم و استاد این است که بیدارکننده انگیزه و استعداد افراد باشد و تا می‌توانند فعالیت‌های مبتکرانه برای بارآوری استعداد در محیطی شاد انجام دهند. از این منظر، نظام آموزشی را باید تبدیل به محل زندگی کرد. بر‌اساس این دیدگاه، انواع و اقسام روش‌ها و شیوه‌ها مثل فلسفه برای کودکان و... شکل گرفته‌اند که مدعی دموکراسی در نظام آموزشی هستند اما به نظر می‌رسد همگی در بی‌سواد بار‌آمدن دانش‌آموزان و دانشجویان نقش داشته‌اند. نقش انتقال دانش و روش علمی اگر از نظام آموزشی گرفته شود و به جای آن نقش‌های تازه‌ای که مبهم و نامشخص هستند و نتایج نامعلومی دارند، بر‌عهده این نظام گذاشته شود؛ همین می‌شود که دانش‌آموز و دانشجوی ما حوصله خواندن و نوشتن ندارد.