روایت یک تفکر نهادساز در تاریخ بداقبال ایران

برخی انسان‌ها را نمی‌توان صرفا در چارچوب زندگی‌نامه فهمید. آنها نه‌فقط «زیسته‌اند»، بلکه امکانی تاریخی را نمایندگی کرده‌اند؛ امکانی که اگر به سرانجام می‌رسید، مسیر یک کشور می‌توانست شکلی دیگر پیدا کند. شادروان مهندس کریم ساعی از این دست انسان‌هاست. اهمیت او نه‌فقط در آنچه انجام داد، بلکه در آن چیزی است که می‌توانست انجام دهد و تاریخ مجالش را نداد. این متن، تلاشی برای فهم ساعی نه به‌‌عنوان یک فرد، بلکه به‌‌عنوان تفکر، نهاد و امکان تاریخی است. کریم ساعی در سال ۱۲۸۹ در مشهد به دنیا آمد، در ایران پیشامدرن، در سرزمینی که رابطه‌اش با طبیعت عمدتا رابطه بهره‌برداری بی‌قاعده و سنتی بود. جنگل، منبع لایزال چوب بود، زمین و آن تصرف و در کل طبیعت، چیزی بیرون از دغدغه دولت به شمار می‌آمد. مسعود امیرزاده-فعال محیط‌ زیست: برخی انسان‌ها را نمی‌توان صرفا در چارچوب زندگی‌نامه فهمید. آنها نه‌فقط «زیسته‌اند»، بلکه امکانی تاریخی را نمایندگی کرده‌اند؛ امکانی که اگر به سرانجام می‌رسید، مسیر یک کشور می‌توانست شکلی دیگر پیدا کند. شادروان مهندس کریم ساعی از این دست انسان‌هاست. اهمیت او نه‌فقط در آنچه انجام داد، بلکه در آن چیزی است که می‌توانست انجام دهد و تاریخ مجالش را نداد. این متن، تلاشی برای فهم ساعی نه به‌‌عنوان یک فرد، بلکه به‌‌عنوان تفکر، نهاد و امکان تاریخی است. کریم ساعی در سال ۱۲۸۹ در مشهد به دنیا آمد، در ایران پیشامدرن، در سرزمینی که رابطه‌اش با طبیعت عمدتا رابطه بهره‌برداری بی‌قاعده و سنتی بود. جنگل، منبع لایزال چوب بود، زمین و آن تصرف و در کل طبیعت، چیزی بیرون از دغدغه دولت به شمار می‌آمد. در این شرایط ساعی چشم به جهان گشوده و بالیده می‌شود. تحصیل او در خارج از ایران، در حوزه جنگل‌داری، نه صرفا کسب یک تخصص، بلکه مواجهه با نوعی عقلانیت متفاوت بود؛ عقلانیتی که طبیعت را نه منبع مصرف، بلکه سرمایه بین‌نسلی آن‌هم با خوانشی مدرن و بر پایه دانش روزگار خود می‌فهمید. در واقع ساعی با خود فقط دانش نیاورد، منطق دولت‌های مدرن در مواجهه با طبیعت را آورد. این تفاوت مهم است؛ چون بسیاری تحصیل کردند، اما فقط او فهمید این دانش اگر در ایران نهاد نشود، بی‌اثر خواهد ماند.