در نخستین روزهای دیماه ۱۴۰۴، در حالی که راهروهای بهارستان و اتاقهای جلسات دولت در پاستور شاهد چانهزنیهای فشرده بر سر لایحه بودجه سال آینده بودند، جملهای از سوی معاون اجرائی رئیسجمهور شنیده شد که بهسرعت به تیتر اول رسانهها بدل شد: «اگر ما حقوق کارمند را زیاد کنیم و از آن سو تورم دو برابر شود، هنر نکردهایم». این گزاره در لایههای سطحی خود، حامل نوعی خیرخواهی و عقلانیت اقتصادی به نظر میرسد. گویی دولت در مقام مصلح میخواهد مانع از ورود به یک چرخه باطل شود. رحمتالله دریجانی: در نخستین روزهای دیماه ۱۴۰۴، در حالی که راهروهای بهارستان و اتاقهای جلسات دولت در پاستور شاهد چانهزنیهای فشرده بر سر لایحه بودجه سال آینده بودند، جملهای از سوی معاون اجرائی رئیسجمهور شنیده شد که بهسرعت به تیتر اول رسانهها بدل شد: «اگر ما حقوق کارمند را زیاد کنیم و از آن سو تورم دو برابر شود، هنر نکردهایم». این گزاره در لایههای سطحی خود، حامل نوعی خیرخواهی و عقلانیت اقتصادی به نظر میرسد. گویی دولت در مقام مصلح میخواهد مانع از ورود به یک چرخه باطل شود. اما مسئله دقیقا از همینجا آغاز میشود: آیا واقعا میان فیش حقوقی یک معلم یا کارمند با شاخص تورم، رابطهای چنین مستقیم و خطرناک وجود دارد؟ آیا اقتصاد ایران چنان نحیف شده است که با ۲۰ درصد افزایش حقوق، تمام رشتههای مهار تورم پنبه میشود؟ این یادداشت قصد دارد با نگاهی فراتر از کلیشههای رایج و با تکیه بر واقعیتهای ملموس اقتصاد ایران، این ادعا را به چالش بکشد. ما تلاش میکنیم نشان دهیم که آدرس دادهشده، نهتنها غلط است، بلکه باعث میشود ریشههای اصلی تورم در پشت سایه سنگین دستمزدها پنهان بماند. بخش اول: کالبدشکافی تورم؛ دردی مزمن که با دستمزد آغاز نشد